همه اینها علامات ظهور است ...

این اتفاقاتی که داره می افته و ظلم و فسادی که داره روز به روز بیشتر میشه و دل همه رو می سوزونه منو یاد شعر نسیم شمال میندازه که سالها پیش سروده بود . ضمن اینکه منم متاثرم از جنایت و وحشیگری که حتی به حرم امن امام هادی ( ع ) هم رحم نکرد اینو تقدیم همتون میکنم .

 

 

 

خلاصه ای درباره نسیم شمال :

سید اشرف الدّین گیلانی معروف به نسیم شمال در حدود سال 1245 هجری شمسی در قزوین متولد شد. در کودکی پدرش را از دست داد و با فقر و تنگدستی زندگی میکرد. سپس به عراق رفت و پنج سالی را در نجف و کربلا گذرانید و دوباره به زادگاه خود بازگشت. در سن 22 سالگی به تبریز رفت و به تحصیل صرف و نحو عربی و منطق و نجوم و جغرافیا پرداخت. پس از آنبه گیلان رفت و به دنبال صدور فرمان مشروطیت فعالیت های مطبوعاتی خود را در آن شهر آغاز کرد و به ''گیلانی'' معروف شد. روزنامه ''نسیم شمال'' ابتدا در گیلان منتشر شد. پس از انحلال مجلس روزنامه را توقیف کردند و در سال 1285 هجری شمسی دوباره منتشر شد.

روزنامه نسیم شمال از سال 1291 هجری شمسی در تهران منتشر شد و آوازه آن در همه جا پیچید. سادگی کلام و صراحت لحن که زبان حال مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی عامه مردم بود باعث محبوبیت هر چه بیشتر او می شد. اشعار نسیم را حدود بیست هزار بیت میدانند. از آنجایی که زبان حال مردم کوچه و بازار است، سادگی و صمیمیت آن باعث شده که همه اشعار آن بزرگ مرد خواندنی و شنیدنی باشد چرا که او با طنزپردازی و نکته سنجی های بدیع انعکاس دهنده مشکلات و درد و رنج ملت ستم دیده ای است که تازیانه های ظلم و ستم شاهان و خوانین و صاحبان و صاحبان زر و زور و تزویر را بر دوش خویش لمس کرده و دیده اند ملتی که طعم تلخ دیکتاتوری و استبداد را در هر دوره و با شیوه های جدید دیده و چشیده اند.

در  ادامه  یکی  از  اشعار  نسیم  شمال را خواهید  خواند  شعری  که زبان حال  میلیونها ایرانی است و  نسیم شمال طوفانی از بر ملا کردن اوضاع نابسامان  آن دوران را از خود بر جای نهاده است...

علامات ظهور

نمی دانم که در عالم چه شور است   ز هر جانب عیان شور نسور است

تو   گویی   رجعت   اهل  قبور  است   قیامت شد عیان یا نفخ صور است

همه اینها علامات ظهور است

همه  اوضاع  عالم     گشته  درهم     شده    اسباب    بدبختی   فراهم

تمام  خلق  دشمن  گشته  با  هم     دریغا  زخم  ما  را   نیست   مرهم

همه اینها علامات ظهور است

زنان   پارسا    از     غصه     دلگیر     جوانان  غیور  از   غم   شده   پیر

عموم مرد و زن از جان شده   سیر      دعا ها    هم   ندارد    هیچ   تاثیر

همه اینها علامات ظهور است

مگر    امروز     فردایی    ندارد   ؟         مگر  این  عبد   مولایی  ندارد   ؟

مگر    این   شهر   ملایی   ندارد   ؟      اگر   دل  ها  شکیبایی   ندارد

همه اینها علامات ظهور است

نه بر پیران نمایند احترامی   نه دانشمند را مانده مقامی

نه از قاتل بگیرند انتقامی   نه افساری ست باقی نه لجامی

همه اینها علامات ظهور است

ز دفتر نام ما یکباره حک شد   جواب حرف قانونی کتک شد

نصیب ما همه اردنگ و چک شد  تمام کارها دوز و کلک شد

همه اینها علامات ظهور است

معاصی بر ملا گردیده یا هو   سلاطین مبتلا گردیده یا هو

هجوم  آور بلا گردیده یا هو    جهان  پر ابتلا  گردیده  یا هو

همه اینها علامات ظهور است