بالاخره بعد از این همه بدو بدو برای اینکه تو استان خودم خدمت کنم بی نتیجه موند ! و من باید خدمت سربازی رو تو شهر تهران برای ۱۶ ماه آینده ادامه بدم . همون اولش هم عهد کرده بودم که اگه باب دلم نشد و تهران افتادم ناراحتی نداشته باشم و به خودم گفتم که حتما صلاح این بوده و خدا خواسته . الان که ۱ هفته از شروع خدمتم تو پادگان جدید میگذره میبینم که واقعا لطف خدای بزرگ بوده . از هر جهت عادت کردم به محیط و یگانی هم که بهش منتقل شدم فوق العاده پر مسئولیت و حساسه و مسئولیت من هم چیزیه که از پسش بر اومدم و کاملا میشه گفت توجیه شدم . تو آسایشگاه هم بچه های گیلان هستن و از تنهایی در میام . ضمن اینکه بقیه بچه های پر سابقه خدمتی هم خیلی کمکم میکنن . از همشون ممنونم و در آینده ای نزدیک از همشون اسم میبرم . امروز ساعت ۱ بعد از کار اداری حرکت کردم . ساعت ۶ رسیدم لاهیجان ! فردا ساعت ۱۰ شب هم حرکت دارم ! به همین هم راضیم ... خدا رو شکر ...
برای ایندفعه یه عکس هم میزارم که روش فکر کنین و برداشتتون رو از این عکس ( کاریکاتور) برام بنویسین ... ممنون میشم .